نقش سازمانهای غیر دولتی در کاهش خسارتهای ناشی از زلزله
نقش سازمانهای غیر دولتی در کاهش خسارتهای ناشی از زلزله
ارائه شده در همایش زلزله دیروز امروز فردا
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر ۳۰ آذر ۱۳۸۴
توسط مهدی وجودی* علیرضا سعیدی** حامد مزلقانی***
*کارشناس ارشد مهندسی زلزله ** دبیر جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران *** دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
مقدمه
کشور ایران، به دلیل قرار گرفتن در منطقه خاص تکتونیکی کره زمین، همواره شاهد وقوع زمین لرزههای مخرب و شدید بوده است. از سوی دیگر به دلیل ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن، گاهی شاهد تشدید خسارتهای ناشی از زمین لرزه به دلیل سوء مدیریتها و نیز عملکرد نادرست نیروهای مردمی به هنگام وقوع شرایط بحران بودهایم. کاهش خسارتهای ناشی از زلزله در چنین کشوری نیازمند همکاری تمام ارگانهای دولتی و غیردولتی با یکدیگر است، چرا که دولت به تنهایی توانایی کنترل آسیبهایی در این وسعت و نیز آموزشهای همگانی و عمومی در سطح جامعه را ندارد. از طرف دیگر در کشور ایران به دلیل وابسته بودن تمام سازمانها وارگانهای مرتبط با فعالیتهای عمرانی و ساخت ساز به دولت ، امکان نظارت بیطرف بر این فعالیتها وجود ندارد. در این بین، سازمانهای غیردولتی میتوانند به عنوان ناظر بیطرف به نقد فعالیتهای عمرانی و مراحل مختلف ساخت و ساز و بازسازیها و نیز در مراحل مختلف امداد رسانی و کاهش آلام ناشی از پدیده زلزله و سایر حوادث طبیعی عمل کنند. در این مقاله سعی خواهد شد تا به صورت اجمالی از سه دیدگاه عمده یعنی افزایش منابع، کاهش نیازها و فرماندهی بحران به نقش سازمانهای غیردولتی در کاهش خسارتهای ناشی از زلزله در ایران بپردازیم. قبل از پرداختن به نقش سازمانهای غیر دولتی، ابتدا به ارائه تعاریفی از سازمانهای غیردولتی، بحران و مدیریت بر بحران، بحرانهای پس از زلزله در ایران و نیز ارائه تصویر کلی از نظام حاکم بر ساخت و ساز در ایران میپردازیم. سپس با توجه به تعاریف فوق، در ادامه به بررسی نقشی که سازمانهای غیردولتی دراین مسیر میتوانند داشته باشند، خواهیم پرداخت. در قسمت نتیجه گیری، پیشنهادهای عملی جهت پررنگتر شدن نقش سازمانهای غیردولتی ارائه میگردد.
سازمانهای غیردولتی
در تعاریف جهانی، سازمانهای غیردولتی شامل جمعیتها، گروهها و نهادهای انسانی و خود جوش و بر آمده از مردم هستند که مهمترین شاخصه خود را در استقلال از دولت تبیین مینمایند. امروزه سازمانهای غیر دولتی با فعالیت غیرانتفاعی و داوطلبانه در جهت رفاه و خدمات عمومی به انجام فعالیت میپردازند. این سازمانها بنابر تعریف بانک جهانی در کاهش دردها و افزایش منافع فقرا و حفظ محیط زیست، تامین خدمات اجتماعی و توسعه اجتماع ملی فعال هستند. این سازمانها در تمام عرصههای ملی و بین المللی فعالیت مینمایند. بطور مثال، نقش موثر شهروندان در اداره امور خود در محدوده یک شهر در چارچوب سازمانهای غیردولتی و مدنی قابل تصور است. شهروندان در این مشارکت فعال صاحب تجربه، تخصص و آگاهی شده و در توسعه اجتماعی توانمند میگردند. دامنه فعالیت این سازمانها ازامور امدادی، رفاهی و مذهبی تا دفاع از حقوق بشر، پناهندگی و توسعه علوم و تکنولوژی و امور زنان و جوانان را شامل میشود. سازمانهای غیر دولتی کانال ارتباطی بین مردم و دولت هستند و نقش موثری در رشد و بلوغ اجتماعی بازی مینمایند. هر شخصی به دور از تعصبات نژادی، فرهنگی، جنسی و یا اعتقادات مذهبی فقط با پذیرفتن آرمانهای خاص تشکل میتواند عضو سازمانهای غیردولتی گردد.(۱)
جامعه مدنی جامعهای است که در آن روابط مردم با هم و مردم با دولت و نهادهای دولتی بر اساس قانون تنظیم و مرتب گردیده است. سازمانهای غیر دولتی شفافترین نهادهای جامعه مدنی میباشند.
اگر بخواهیم ویژگیهای یک سازمان غیردولتی را به صورت خلاصه بشماریم، عبارت خواهد بود از:
۱) خود جوش هستند.
۲) دارای اساسنامه ، اهداف ، تشکیلات و ساختاری مشخص میباشند.
۳) غیرانتفاعی بوده و به داوطلبین و اعضای آن سودی تعلق نمیگیرد.
۴) حزب یا تشکل سیاسی نبوده و به هیچ یک از احزاب و یا تشکلهای سیاسی وابستگی ندارند.
۵) اعضای آن افراد داوطلب میباشند.
۶) عضوپذیرهستند و برای عضویت شرایط خاصی جز پذیرش مفاد اساسنامه و علاقمندی به کار داوطلبانه در آن سازمان وجود ندارد.
۷) کلیه اقدامات و فعالیتهای آنها بصورت علنی و آشکار میباشد و عملکرد شفافی دارند.
۸) وضعیت مالی این سازمانها که شامل درآمدها و هزینهها است روشن، مشخص و قابل دسترس برای اعضا و سایرین میباشد.
۹) هدف این سازمانها کمک به بهبود وضع جامعه ، حفظ منافع ملی و مصالح عمومی کشور میباشد.
۱۰) به هیچ سازمان و یا نهاد دولتی وابسته نمیباشند.
سازمانهای غیردولتی در ایران
با وجود این که فعالیتهای مردمی و خودجوش در کشور ایران سابقهای بسیار طولانی دارد، تا کنون این فعالیتها نتوانستهاند که خود را با تعاریف جدید منطبق کنند و یا نقش عمدهای را در هدایت و اداره کشور ایفا نمایند. در حال حاضر، فعالیتهای داوطلبانه در ایران به دو گونه عمده شکل میگیرد: اولی در قالب سنتی که بیشتر شامل هیاتهای عزاداری و نهادهای مذهبی است و دومی آن دسته فعالیتهایی است که بر اساس تعاریف جدید از سازمان غیردولتی و بصورت سازمانی شکل میگیرند.
جدای از ماهیت و هدف هر کدام از این فعالیتها و نهادها، آنچه که مهم میباشد توانایی سازمانها و نهادها در بکار گیری توانایی مردم به صورت داوطلبانه است که در صورت تعریف صحیح میتواند هدایت کننده بزرگترین سرمایه اجتماعی که مشارکت مردم در شرایط مختلف است باشد.
تعریف بحران و مدیریت بحران
بحران عبارت است از عدم انطباق بین نیازها و منابع؛ بدین معنی که در شرایط عادی، توازن بین نیازهای جامعه از یک طرف و توانمندیها و منابع موجود از طرف دیگر برقرار است. با بروز شرایط بحرانی که میتواند نتیجه بروز هر اتفاق غیرعادی و پیش بینی نشده طبیعی و غیر طبیعی همچون زلزله، سیل، طوفانهای بزرگ، جنگ و … باشد، به دلیل شرایط خاصی که بر جامعه تحمیل میشود، دیگر شاهد توازن بین نیازها و منابع نخواهیم بود. در شرایط بحرانی، توانمندیها به دلیل آسیب دیدگی زیر ساختها به شدت کاهش مییابد که معمولا با روانه کردن کمک به مناطق بحران زده سعی در جبران این افت منابع میکنند. از سوی دیگر، با وجود این که تعداد نیازها در شرایط بحرانی بسیار محدود میشود میزان تقاضا برای همین تعداد اندک نیازها آن چنان افزایش مییابد که بار بسیار زیادی را به جامعه تحمیل مینماید.
برای مثال در یک منطقه آسیب دیده از زلزله، با تخریب و از بین رفتن انبارها و راههای ارتباطی توان ارائه خدمات کاهش مییابد. نیاز به برخی موارد همچون امکانات ورزشی و تفریحی بصورت موقت از بین رفته و حجم بسیار بالایی از تقاضا برای نیازهای اولیه از جمله خوراک، پوشاک، سرپناه موقت و … ایجاد میگردد. شکل ۱ بصورت شماتیک رابطه بین عرضه و تقاضا در شرایط عادی و بحرانی را نشان میدهد. مدیریت بحران، یعنی بازگرداندن تعادل دوباره بین منابع و نیازها. از شکل ۱ کاملا آشکار است که سه ابزار مهم برای برقراری شرایط موازنه وجود دارد: افزایش منابع، کاهش نیازها و جابجایی تکیهگاه (فرماندهی بحران)
شکل ۱: دیاگرام نیازها و منابع – بالا: شرایط عادی، توازن بین نیازها و منابع – پایین: شرایط بحرانی، افزایش یکباره نیازها، کاهش منابع و در نتیجه بهم خوردن توازن بین عرضه و تقاضا.
افزایش منابع
بررسی عملکرد در بحرانهای گذشته در ایران نشان میدهد که توجه و هدف کلی بر مبنای افزایش منابع بوده است یعنی مدیران دولتی، تمام تلاش خود را در جهت سرازیر کردن خیل کمکهای مردمی و دولتی در منطقه بحران زده نمودهاند و تا کنون کوچکترین توجهی به کاهش نیازها و یا جابجایی تکیه گاه برای کنترل بحران در ایران نکردهایم. تجربههای گذشته نشان میدهد که فقط با عرضه اقلام مورد نیاز و بدون داشتن برنامهریزی دقیق در جهت توزیع و … بسیاری از این کمکها عقیم مانده و به نحو صحیحی به دست نیازمندان نخواهد رسید.
کاهش نیازها
بیگمان تمامی مسئولین و نیروهای درگیر در امر مدیریت بحران تمرکز خود را بر مردم آسیب دیده متمرکز میکنند و بر اساس نیازهای آنهاست که به شرح عملکرد خود میپردازند. لذا برای آن که به امر کاهش نیازها بپردازیم میبایست در ابتدا با مستندسازی وقایع گذشته در خصوص بحرانهای پیش آمده در ایران به توصیفی از شرایط به وجود آمده در آن زمان برسیم. در این صورت آنچه در ابتدا برای همه روشن خواهد شد عدم آگاهی مردم آسیب دیده در خصوص حفظ جان خود و خانواده تحت سرپرستی آنهاست که ایجاد این آگاهی، مستلزم آموزش قبل از زلزله است. اگر ساکنان یک مجتمع مسکونی یا ساکنان یک محله، آموزشهای مدون و یکسان مقابله با زلزله و شرایط بحران را دیده باشند، پس از زلزله به سادگی توانایی ایجاد امنیت، تامین سرپناه موقت، انجام مراحل اولیه زنده یابی و … را خواهند داشت. از طرف دیگر، چون از قبل خود را برای زلزله آماده کردهاند با استفاده از طرحهایی همچون “کیف زلزله” امکان تامین نیازهای خود را در روزهای اول بحران خواهند داشت. بدین ترتیب، نیازهایی که باید در شرایط بحران تامین شوند، قبل از بروز بحران و با استفاده از آموزشهای اولیه تامین خواهند شد.
جابجایی تکیه گاه
فرماندهی صحیح بحران، جابجا کننده تکیه گاه به سمت نیازها و در نتیجه کمک به برقراری تعادل دوباره بین عرضه و تقاضا میباشد. حرکت تکیه گاه در حقیقت طراحی برنامه جامع مدیریتی و اجرای آن است، برنامهای که میتواند به بحران با دید کلان نگاه نموده و به جزء برای هر قسمت تعریفی دقیق و اجرایی داشته باشد. به طور مثال، میتوان به بالا بردن دانش فنی گروههای امدادگر اشاره کرد که با استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای مورد نیاز و یک برنامه مدیریتی قوی بتوانند با حداقل نیروهای تحت امر و تجهیزات سالم بر جای مانده از زلزله، عملیاتی فراتر از توانایی معمول داشته باشند. علاوه بر این مدیریت بر مسیرهای مواصلاتی و یا تامین امنیت در یک منطقه آسیب دیده نیازمند برنامه ریزی دقیق و هماهنگی کامل بین نهادهای عمل کننده است.
مدیریت بحران سنتی در ایران
معمولا به صورت سنتی مراحل زمانی زلزله را به سه مرحله قبل، حین و پس از زلزله تقسیم بندی میکنند. از سوی دیگر در کشور ما همواره تصور بر این بوده است که مدیریت بر بحران فقط ویژه پس از وقوع بحران است و هیچ نیازی به آمادگی برای مقابله برای مدیریت بر بحران نیست و تمام تصمیمات به صورت همزمان گرفته میشود؛ یعنی تمام مدیرانی که تا زمان وقوع زمین لرزه کوچکترین آموزشی در زمینه همکاری به هنگام بحران و … ندیدهاند و با وقوع زلزله، در ستاد بحران تشکیل شده حاضر میشوند. این نظامیست که تا کنون در کشور ما جاری بوده است و نتایج عملکرد بر اساس چنین روشی را میتوانیم در زلزلههای گذشته ببینیم؛ در صورتی که تمام برنامههای اجرایی برای مواقع بحران باید از قبل طراحی و تمرین شده باشند، همانگونه که تمام مقاوم سازیها و ایمن سازیها باید قبل از وقوع زلزله انجام پذیرفته باشد. آنچه که برای بعد از زلزله میماند عملکرد صحیح بر اساس برنامه ریزیهای از قبل تهیه شده و استفاده به جا، به موقع و صحیح از مواد و ملزومات آماده شده برای شرایط بحرانی است.
بحرانهای پس از زلزله در ایران
پدیده زمین لرزه یک واقعه طبیعی است که از نظر متخصصان به هیچ عنوان به خودی خود خطر ساز نمیباشد، بلکه این دستسازهای بشری هستند که به هنگام وقوع زلزله به دلیل سست بودن و عدم انطباق آنها با دستورالعملهای ساخت و ساز، باعث ایجاد خسارتهای مالی و جانی میگردند. زلزله با آسیب رساندن وسیع به زیرساختهای شهری، جامعه را با مشکلات عمدهای مواجه مینماید که به دلیل تفاوتهای ساختاری جوامع مختلف، برخی از این مشکلات تعاریف متفاوتی در کشورها و حتی شهرهای گوناگون دارند. کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست، چرا که میدانیم جامعه ایرانی، خصوصیات ایرانی داشته و در نتیجه با بحرانهای ایرانی نیز روبرو است. برخی از بحرانهای پس از زلزله ویژه کشور ماست و اصولا درک آنها برای کارشناسان خارجی مشکل میباشد.
بطور کلی ۲۳ بحران پس از زلزله با توجه به ویژگیهای کشور ایران طبقه بندی و تعریف شده است. برخی از این بحرانها، بحرانهای اجتماعی است که فقط باید از طریق جامعه شناسان مورد بررسی قرار بگیرد. از جمله این مشکلات میتوان به موارد زیر اشاره نمود.(۲)
– بحران امنیت
– بحران زنان و دختران پس از زلزله
– کودکان بیسرپرست
– بحران اطلاع رسانی
بررسی تک تک بحرانها به عنوان یک زیر ساخت اساسی در امر مدیریت بحران مطلبی بوده است که به عنوان اولین هدف پژوهشی جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران مورد توجه قرار گرفته و اکنون با ارائه اولین “گزارش آشنایی با بحرانهای پس از زلزله در ایران” به این مهم دست یافته است. گام بعدی بسط و تشریح جزئیات این موارد برای استفاده کارشناسان و دانشگاهیان عزیز است تا بتوانند گامی بلند برای وارد نمودن دانش لازم به عرصه اجرایی مدیریت بحران برداشته باشند.
نظام ساخت و ساز کشور
کشور ایران یک کشور مبتنی بر نظامهای دولتی است، چه در صنعت خودروسازی و چه در صنعت ساخت و ساز. تمام ارگانهای درگیر در امر ساخت و ساز دولتی هستند و حتی نظامهایی که باید عملکرد جدای از دولت و مستقل داشته باشند، امروزه جزئی از پیکر دولت شدهاند. در ایران متولیان ساخت و ساز عبارتند از:
– وزارت مسکن و شهرسازی که تعیین کننده سیاستهای کلی ساخت و ساز در کشور است؛
– بنیاد مسکن انقلاب اسلامی که اصولا باید متولی ساخت و سازها و اسکان روستایی شود، در حالی که امروزه شاهد فعالیت گسترده این بنیاد در فعالیتهای بازسازی پس از زلزله در شهرها هستیم؛
– نظام مهندسی ساختمان که اصولا باید یک نهاد غیر دولتی و مستقل باشد ولی امروزه کاملا از جانب دولت عمل میکند؛
– شهرداریها که متولی ساخت و سازهای خصوصی در شهرها هستند و نظارت بر پروژههای خصوصی بر عهده شهرداریها میباشد؛
– از سوی دیگر نهادهای علمی زیادی نیز که شامل دانشگاهها، پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله و مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن نیز وجود دارند که به صورت دولتی در زمینه تحقیقات علمی و فعالیتهای مشاورهای فعالیت میکنند؛
– شرکتهای خصوصی که در رده پیمانکاری و مشاوره فعالیت میکنند و در پروژههای کلان کارفرمای آنها لزوما دولت میباشد.
حال ببینیم چه آسیبهایی متوجه چنین ساختاری خواهد بود:
با یک نگاه اجمالی بر روند فوق، مشاهده میشود که تمام نهادهای نظارتی ساخت و سازهای عمده در کشور ایران، دولتی یا شبه دولتی میباشند. در حال حاضر بازسازی بم به بنیاد مسکن واگذار شده است. آیا نهاد دیگری که بتواند بر روند ساخت و ساز بنیاد مسکن نظارت داشته باشد میتواند دولتی و از همان پیکره باشد؟ باید توجه نمود که در مرحله ساخت و ساز وجود سازمانهای مستقل از دولت که بصورت چشم بینای اجتماع بر فعالیت نهادهای متولی ساخت و ساز نظارت میکنند امری حتمی و لازم است. علاوه بر موارد ساخت و ساز، حتی در مرحله سیاستهای کلان ساخت و ساز نیز وجود چنین ارگانهایی کاملا لازم و حتمی است؛ چرا که وقتی وزارت مسکن و شهرسازی با سیاستهای خود باعث کشیده شدن شهر به سوی گسلهای فعال در شهرهای مختلف گردیده است، نهادی که در این زمینه ذینفع باشد نخواهد توانست اعتراضی داشته باشد. در این شرایط، حضور سازمانهای غیردولتی در جایگاه نظارتی که بصورت بیطرف نقدکننده پروژههایی باشد که مستقیما بر زندگی مردم تاثیر میگذارد، بسیار مهم است.
نقش سازمانهای غیردولتی
تا اینجا توانستیم که بصورت اجمالی تعریفی از سازمانهای غیردولتی و بحران زلزله ارائه نماییم. در این قسمت سعی خواهیم نمود تا بصورت کلی به نقشی که سازمانهای غیر دولتی در کنترل اینگونه بحرانها و کاهش خسارتهای احتمالی میتوانند داشته باشند، بپردازیم. آنچه که باید توجه نمود این است که زلزله، علاوه بر جنبه عمرانی و مهندسی، جنبه اجتماعی نیز دارد. یک زلزله علاوه بر فرو ریختن ساختمانها، نظامهای اجتماعی را نیز در هم میشکند.
در بخش تعریف بحران، سه جنبه برای کنترل و ایجاد تعادل بیان گردید که برای ملموستر شدن بحث با طبقه بندی همان سه رهیافت به نقش سازمانهای غیردولتی میپردازیم. در این مقاله، فقط به بیان سرفصلها اکتفا میکنیم و در مطالب بعدی به تفصیل به شرح هرکدام از این نقشها خواهیم پرداخت.
نقش سازمانهای غیردولتی در افزایش منابع
همان طور که بیان شد، فعالیت عمده در کشور ما پس از زلزله، در زمینه جلب کمکهای مردمی و انتقال آن به مناطق آسیب دیده بوده است که شاید در این بین، تجربههای زیادی نسیب دست اندر کاران شده است. مردم کشور ایران در زمینه کمک رسانی و اهدای هدایا در طول سالیان متوالی امتحان خود را پس دادهاند و این مسئله به عنوان یکی از خصوصیات انسان دوستانه مردم ایران به شمار میرود. باید توجه نمود که منابع فقط منابع جنسی یا مالی را شامل نمیشود و در برگیرنده مسائل روحی، روانی و معنوی نیز میباشد. با توجه به زمینههای فعالیت، از حضور سازمانهای غیردولتی میتواند در کاهش آلام ناشی از زمین لرزه بهرهمند گردید.
نقش سازمانهای غیردولتی در کاهش نیازها
کاهش نیازها به هنگام بحران مستلزم سرمایه گذاری قبل از شرایط بحران است، بدین معنی که پس از وقوع زمین لرزه به هیچ عنوان نمیتوان به گونهای عمل کرد که منجر به کاهش خسارتها گردد بلکه تنها میتوان به جبران قسمتی از خسارتهای وارده نایل شد. دو عامل عمده در جهت کاهش خسارتهای وارده عبارتند از:
۱) ایمن سازی و مقاوم سازی
۲) آموزشهای عمومی و همگانی
برای عملی شدن هر دو مورد فوق نیاز به بسترسازی فرهنگی گستردهای است که شاید بتوان گفت که فرهنگسازی از نقشهای اساسی سازمانهای غیردولتی است. برای مثال، انجام همایشهای فرهنگی، برگزاری نمایشگاهها، تهیه فیلمهای آموزشی و یا گروههای تحقیقاتی و آموزشهای مردمی گسترده به دلیل مردمی بودن این سازمانها بازده بیشتری خواهد داشت. آموزش ساکنان یک محله چیزی نیست که بتوان به اجبار و یا توسط ارگانهای دولتی آن را عملی نمود. از طرف دیگر سازمانهای غیر دولتی میتوانند به عنوان ناظر بیطرف در روند ساخت و سازهای عمومی و خصوصی عمل کنند و اقدام به انتشار گزارش در سطح عمومی نمایند.
نقش سازمانهای غیردولتی در فرماندهی بحران
فرماندهی بحران در واقع مدیریت بر ۲۳ بحران به وجود آمده پس از زلزله است که این بحرانها توسط جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران معرفی و کدبندی شدهاند. این موارد در برگیرنده بحران مسیرهای مواصلاتی تا بحرانهای زنان و دختران پس از زمین لرزه است. مدیریت بر بحرانهای اجتماعی از جمله مواردی است که باید در اختیار سازمانهای غیردولتی که مثلا در زمینه زنان یا کودکان فعالیت میکنند، قرار گیرد.
نتیجه گیری
با کمی دقت در آنچه که تا این جا گفته شد، به سادگی میتوان دریافت که سازمانهای غیردولتی تا چه اندازه میتوانند نقش بزرگ و مهمی را در تمام مراحل کاهش خسارتهای ناشی از زلزله داشته باشند؛ چه سازمانهای غیردولتی متخصص در زمینه زلزله و چه سایر سازمانهای غیردولتی که در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و … فعالیت میکنند، چرا که زلزله مشکلی است که تمام جوانب یک جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. در پایان باید به این نکته توجه شود که در کشور ایران به فعالیتهای داوطلبانه همچنان به عنوان فعالیتهای جنبی نگریسته میشود و تاکنون هیچ مسئولیت عمدهای بر عهده این نهادها گذاشته نشده است و شاید این به دلیل عدم توسعه یافتگی مدنی در جهت مشارکتهای مردمی در قالب سازمانهای غیردولتی و یا به دلیل عدم تلاش سازمانهای غیردولتی در جهت ارتقای دانش فنی به عبارت دیگر عدم وجود سازمانهای غیردولتی متخصص باشد.
از طرف دیگر، دید کلان دولت در رابطه با مدیریت بحران، از بالا به پایین است. بدین ترتیب که در این دیدگاه مردم جامعه، افرادی هستند که باید در صورت بروز بحران به آنها سرویسدهی گردد و این چیزی است که در ساختار مدیریتی صلب حاکم بر نظام مدیریت بحران کشور همواره به عنوان اصل به آن توجه میگردد. ولی در نظام مدیریتی شناور، مدیریت در تمام سطوح پخش میشود و این تنها راه و گزینهای است که میتواند در کشور پهناوری چون ایران پاسخگو باشد. در حال حاضر شاهد هستیم که تمام تلاشها و صحبتها در محور شهر تهران میباشد و کوچکترین توجهی به سایر شهرهای ایران از جمله کرمان، بندرعباس و تبریز که مطمئنا از نظر لرزه خیزی و خطر زلزله جایگاهی کمتر از شهر تهران ندارند نمیشود و این ثمره متمرکز کردن مدیریت بحران است.
به عنوان راه کار مدیریتی، پیشنهاد میشود که با ارج نهادن به فعالیتهای داوطلبانه سازمانهای غیردولتی، سعی در ارائه امکانات به این سازمانها در جهت اشاعه فرهنگ مقابله با زلزله در کل کشور ایران گردد و در این بین به سازمانهای غیردولتی متخصص در این زمینه به عنوان محورهای آموزشی به سایر سازمانها نگریسته شود.